کتابخانه مسروری حکم آباد بخش بزرگی از کشور را می توان در کتابها پیمود اندرولنگ
| ||
|
جلسه انجمن ادبی ققنوس روز پنجشنبه ساعت 30/18 در محل کتابخانه مسروری تشکیل شد. آقای ملایی مسئول کانون د رابتدا مناسبتهای هفته گذشته از قبیل روز بزرگداشت خیام و عطار نیشابوری و فردوسی را جهت آگاهی حضار بیان نمودند. سپس وجه تسمیه ضرب المثل" هفت خط" را اینگونه بیان کرد. این عبارت از اصطلاحات می گساران و باده نوشان بوده است که اکنون دیگر در موارد گوناگون به کار برده می شود. جام جم یا جام جمشید که در گذشته نام جام شراب خواری بوده است دارای هفت خط درجه بندی بوده است که هر کدام از این خطوط ظرفیت شراب خواران را نشان می داده است، در آن زمان اگر باده نوشی حتی یک قطره از شراب خود را باقی می گذاشت مورد سرزنش و تحقیر قرار می گرفت. از این رو هر کس می کوشید جام را فقط تا آن اندازه ای پر کند که می تواند آن را بنوشد. هریک از خط ها نامی داشت و خط هفتم را خط جور می نامیدند. باده نوشانی که جام خود را تا خط جور پر می نمودند ولی از عهده نوشیدن همه ی آن بر نمی آمدند به دیگری تعارف می کردند و جام را خالی نموده تا قطره ای از آن باقی نگذارند. سپس هر یک از حضار به ارائه اثار خود پرداختند. سحر خانم شعری زیبا در وصف ولایت پیامبر اکرم ص خواندند. نگین وکیلی داستانک زیبایی با مضمون استاد فیزیک ارائه دادند. محمد احمدی که هفته گذشته شعری با عنوان " یا مهدی زودتر بیا" خوانده بود این هفته " قطعه شعری با عنوان" مهدی جان دیگر نیا" را خواندند که بسیار زیبا بود. مصطفی کلاته عربی نیز اولین جلسه حضور داشتند و برای همین مطلبی با خود نداشتند. علی احمدی مثل همیشه شعری زیبا در وصف ....سرودند. محمد حکم آبادی داستانک زیبایی با عنوان "عجب صبری خدا دارد" را خواندند که البته بنده با توجه به اینکه به مراجعه کننده ها کتاب امانت میدادم متوجه اصل داستان نشدم با اینکه علاقه زیادی به داستان کوتاه های آقای حکم آبادی دارم/ آقای مهندس عباس آبادی به سبک شعر نیمایی قطعه شعری خواندند و همان اول اعلام کردند که برداشت آزاد است و شعر من مخاطب خاص ندارد که واقعا لذت بردیم. در نهایت آقای ملایی بخاطر اینکه داستان محمد آقا عنوان "عجب صبری خدا دارد" بود شعری زیبای "عجب صبری خدا دارد" از معینی کرمانشاهی را در خاتمه خواندند.
عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ، جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ، ویرانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . که در همسایه ی صد ها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ، نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ، بر لبِ ، پیمانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . که می دیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ، زمین و آسمان را واژگون ، مستانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . نه طاعت می پذیرفتم ، نه گوش از بهر این بیداد گر ها تیز کرده ، پاره پاره در کف زاهد نمایان ، سبحه ی ، صد دانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ، هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ، آواره و دیوانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . بگرد شمع سوزان ِ دل عشاق سرگردان ، سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ، تا که می دیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ، گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! اگر من جای او بودم . که می دیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنه ی این علم ِ عالم سوز مردم کش ، به جز اندیشه ی عشق و وفا ، معدوم هر فکری ، در این دنیای ، پر افسانه می کردم . □ عجب صبری خدا دارد ! چرا من جای او باشم . همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ، تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد وگرنه من به جای او چو بودم ، یک نفس کی عادلانه سازشی ، با جاهل و فرزانه می کردم . عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد ! شعری از: معینی کرمانشاهی جلسه با ذکر صلوات خاتمه یافت. برچسبها: [ شنبه 2 خرداد 1394برچسب:جلسه انجمن ادبی,انجمن ققنوس,کتابخانه مسروری,انجمن شعر حکم آباد,انجمن ادبی ققنوس حکم آباد,کتابخانه مسروری,, ] [ 7:48 ] [ حسین ملکوتی اصل ]
|
|